اعظم پویازاده؛ احمد قهرمانی
دوره 3، شماره 3 ، آذر 1398، ، صفحه 1-18
چکیده
نورمن کالدر با تبیین ساختارهای اصلی سنت تفسیر، در بازهی زمانی طبری تا ابنکثیر، به تحلیل این سنت پرداخته است. وی با استفاده از آن دست رویکردهای هرمونوتیکی که معتقدند متن به خودی خود بیمسأله و بیمعناست، متن قرآن را زمانی معنادار می-داند که در کنار ساختارهای بیرون از متن که مستقلا وجود دارند، قرار گیرد. کالدر سه ویژگی ساختاری برای ...
بیشتر
نورمن کالدر با تبیین ساختارهای اصلی سنت تفسیر، در بازهی زمانی طبری تا ابنکثیر، به تحلیل این سنت پرداخته است. وی با استفاده از آن دست رویکردهای هرمونوتیکی که معتقدند متن به خودی خود بیمسأله و بیمعناست، متن قرآن را زمانی معنادار می-داند که در کنار ساختارهای بیرون از متن که مستقلا وجود دارند، قرار گیرد. کالدر سه ویژگی ساختاری برای گونهی ادبی تفسیر در این بازهی زمانی مطرح میکند و در نهایت به این نتیجه میرسد که تفسیر قرطبی بهترین معیاری است که سنت تفسیر میتوانست به آن دست یابد. پژوهش حاضر با نقدِ تحلیلِ کالدر و نتیجهای که به آن رسیده، نشان میدهد نکاتی از دید او مغفول مانده و در مواردی برداشتهای نادرست داشته است و جایگاه هر مفسر را متناسب با منهج تفسیری و بارزهی شخصیت علمی او مد نظر قرار نداده است. این پژوهش با شیوه تحلیلی– انتقادی نشان میدهد که قرطبی هم همانند سایر مفسران زیر چتر اجماع قرار دارد و باید هر مفسر را در رشتهی مدرسی خود سنجید و با توجه به مقدماتی که مفسر به عنوان منهج خود معرفی نموده است آن را ارزیابی نمود.